غزلی از عراقی
مقصود دل عاشق شیدا همه او دان
مطلوب دل وامق و عذرا همه او دان
مطلوب دل وامق و عذرا همه او دان
بینایی هر دیدهی بینا همه او بین
زیبایی هر چهرهی زیبا همه او دان
زیبایی هر چهرهی زیبا همه او دان
یاری ده محنت زده مشناس جز او کس
فریادرس بیکس تنها همه او دان
فریادرس بیکس تنها همه او دان
در سینهی هر غمزده پنهان همه او بین
در دیدهی هر دلشده پیدا همه او دان
در دیدهی هر دلشده پیدا همه او دان
هر چیز که دانی جز از او، دان که همه اوست
یا هیچ مدان در دو جهان، یا همه او دان
یا هیچ مدان در دو جهان، یا همه او دان
بر لاله و گلزار و گلت گر نظر افتد
گلزار و گل و لاله و صحرا همه او دان
گلزار و گل و لاله و صحرا همه او دان
ور هیچ چپ و راست ببینی و پس و پیش
پیش و پس و راست و چپ و بالا همه او دان
پیش و پس و راست و چپ و بالا همه او دان
ور آرزویی هست بجز دوست تو را هیچ
بایست، عراقی، و تمنا همه او دان
بایست، عراقی، و تمنا همه او دان
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1391
| 19:31 | نویسنده : خداداد |